سلامتی پسری که با چشمهای خیس وارد ساندویچی بغل تالار عروسی شد... گفت:امشب عروسیه عشقمه.. بندری بزار...  ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۰۸ - ۲۲:۵۴ ( 8 نظر , 30 بازدید )

کم طاقتی  .... عادت آن روزهایت بود، .... این روزها ... برای گرفتن خبری از من .... عجب صبور شده ای .......!    ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۱۶ - ۰۰:۳۹ ( 9 نظر , 79 بازدید )

قانعم! ...او قسمت من نبود... ...مال مردم بود... ...قربون دلم که مال مردم خور نیست..!!!  ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۱۶ - ۰۰:۱۷ ( 5 نظر , 45 بازدید )

  وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا ! فکر نکن که فراموشت کرده ام …. یا دیگر دوستت ندارم ! نه …. من فقط فهمیدم : وقتی دلت با من نیست ؛ بودنت مشکلی را حل نمی کند ، تنها دلتنگترم میکند!       تو مقصری، اگر من دیگر " منِ سابق " نیستم   پـس من را به "...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۳۰ - ۱۵:۴۹ ( 9 نظر , 131 بازدید )

یادداشت های سوخته ام را ... به همراه تمام ناگفته هایم… ... در بطری نهاده …و به دست امواج دریا سپردم… ... سالها گذشت و من…در انتظار اینکه پیغامی از تو نرسید… ... مآیوسانه از امواج دریا دل بریدم… ... اما حیف.. ... بعد مرگ تو فهمیدم…ت...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۲۶ - ۲۲:۱۰ ( 13 نظر , 155 بازدید )

"هنوز داغم نمیفهمم دوباره پشت پا خوردم" ... "بهم میگفت دوسم داره، گذاشت و رفت و جا خوردم" ... "مثل یه آدم گیجم، به یه نقطه شدم خیره" ... "ازم دلخور نبود اما، چرا نگفت داره میره" ... " چقدر ساکت برید از من، ندیدم که معطل شه" ... "معمای عجیبی بود، چقدر خوبه اگه حل شه" ... "نه اشکش رو در ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۸ - ۲۳:۲۶ ( 25 نظر , 244 بازدید )

  برای دوست داشتنت محتاج دیدنت نیستم... اگر چه نگاهت آرامم می کند...   محتاج سخن گفتن با تو نیستم... اگر چه صدایت دلم را می لرزاند...   محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم... اگر چه برای تکیه کردن ، شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!   دوست دارم ، نگاهت کنم ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۴ - ۱۵:۵۴ ( 29 نظر , 219 بازدید )

یه روز دوست داداشم زنگ زد خونمون مامانم گوشیو برداشت ، یارو گفت : آقا حامد هستن ؟ مامانم گفت : نخیر ، دستشویی تشریف دارن !!! یه همچین مامانی دارم من ؛ پسرشو تحویل میگیره در حد لالیگا !    •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.&...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۱ - ۱۵:۰۹ ( 34 نظر , 218 بازدید )

"سالهاست به دنبال تومیگردم" ....    بدنبال احساسی که قلبم را بلرزاند   ....  بدنبال نگاهی که خون رگهایم را منجمد کند   ....  وصورتم گُربگیرد ازاین عشق   .... سالهاست بدنبال تومیگردم   ....   بدنبال احساسی که بابودنت   .......
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۱ - ۱۳:۴۷ ( 34 نظر , 110 بازدید )

خدایا بابت هر شبی که بی شکر تو سر به بالین نهادم، .... بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم، ... بابت لحظات شادی که به یادت نبودم، ... بابت هر گِرهی که به دست تو باز شدومن به شانس نسبت دادم، ... بابت هر گرهی که به دستم کور شدومقصر تورا دانستم، ... مرا ببخش...   ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۰۷ - ۱۹:۰۷ ( 5 نظر , 118 بازدید )